جدول جو
جدول جو

معنی وادی قری - جستجوی لغت در جدول جو

وادی قری(قُرْ را)
وادی الوادی قری، وادیی است میان شام و مدینه، و آن بین تیماء وخیبر واقع شده و در آن دههای بسیاری است. ولی اکنون همه ویران شده است. و آبهای آنها هدر میروند و کسی از آنها بهره مند نمیشود. ابوعبیداﷲ سکونی گوید: وادی القری منازل قضاعه و سپس جهینه و عذره و بلی بوده و آن بین شام و مدینه قرار دارد و از آن حاجیان شام میگذرند، اینجا در روزگار قدیم منازل ثمود و عاد بوده است و خداوند آنان را در اینجا هلاک کرده و آثارشان تاکنون باقی است. پس از ایشان قوم یهود در آن فرودآمدندو به آبادی آن همت گماشتند و چون قبایل بر ایشان وارد شدند بین آنان و یهود معاهده ای منعقد شد. گویند معاویه چون از آنجا گذشت این آیه را خواند: ’اء تترکون فیما هی̍هنا آمنین فی جنات و عیون و زروع و نخل’ (قرآن 146/26- 148) ، و آنگاه گفت که این آیه درباره مردم این سرزمین نازل شده است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(یِ قَ)
وادی القضیب. موضعی است که یکی از جنگهای مهم عرب در آن اتفاق افتاد. (از معجم البلدان). رجوع به قضیب در معجم البلدان و وادی القضیب شود
لغت نامه دهخدا
(قِ)
نام وادیی است میان مکه و مدینه. (از منتهی الارب). وادیی است نزدیک طائف. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(یِ قُ)
کنایه از آسمان است که عیسی به آن عروج کرد: چون مسیح از ایمان یهود مأیوس گشت سیاحت اختیار فرمود چندگاه در اطراف جهان سیر کرده در اثناء اسفار نزول مایده واقعشد و در کرت ثانی که به موجب حکم ربانی به بیت المقدس مراجعت فرمود و حاکم آن بلده که ظالمی بود فرعون وش همت بر قتل روح الله گماشت و حق سبحانه و تعالی جمعی از ملائکه را فرستاد تا در شب قدر که داخل لیالی ماه مبارک رمضان بود آنجناب را از چنگ ظلمه نجات داده به آسمان بردند. در معالم التنزیل مسطور است که شصت و پنج سال از استیلای اسکندر در زمین بابل گذشته بود که عیسی (ع) تولد نمود و چون سن شریفش به سی سالگی رسید مبعوث گشت و در سی وسه سالگی از بیت المقدس به جانب وادی قدس مرفوع شد و بدین روایت مدت دعوت عیسی علیه السلام سه سال باشد. (حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 143)
لغت نامه دهخدا
(فِ)
نام وادیی بین مدینه و دیار طی در راه خیبر که میان ضرغد و اول واقع است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(یِ غَ بی ی)
یکی از سه ناحیۀ فزان (واقع در شمال افریقا بین طرابلس و فیوم). (از قاموس الاعلام ترکی ذیل وادی شرقی)
لغت نامه دهخدا
(عَ رِ)
نام وادیی است در عینه. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
رودی است در اندلس نزدیک شهر قونکه. (از الحلل السندسیه ج 2 ص 48 و 261)
لغت نامه دهخدا
(یِ شَ)
نام یکی از سه ناحیه واقع در فزان شمال افریقا بین فیوم و طرابلس (دو ناحیه دیگر وادی غربی و وادی عتبه است). (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(خُ)
نام وادیی در دیار بنی تمیم است ازآن بنی کعب بن عنبر در سفلای صمان. بعضی گفته اند خرج در دیار عدی است و گروه سومی آنرا در حدود یلبن ذکر کرده اند. کثیر درباره آن گفته است:
اء أطلال دار من سعاد بیلبن
وقفت بها وحشاً کأن لم تدمن
الی تلعات الخرج غیّر رسمها
همائم هطال من الدلو مدجن.
(از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(تِ یَ)
موضعی است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نام وادیی است میان مضایق و وادی یبع... ابن السکیت گوید نزدیک مدین است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
رودی است در ناحیۀ کتلونیه اندلس، (از الحلل السندسیه ج 2 ص 199)
لغت نامه دهخدا
(دِلْ قُ را)
موضعی است در نزدیک مدینه. (از اقرب الموارد). شهرکی است (به عربستان) با مردم اندر میان بیابان نهاده. (حدود العالم). ناحیه ای است بین مدینه و شام واز توابع مدینه و دارای دهکده های بسیار است. پیغمبراکرم به سال 7 ه.ق. آنجا را تصرف و سپس با گرفتن جزیه صلح کرد. (از معجم البلدان). گروهی از رجال عرب به این ناحیه منسوبند از آن جمله اند: یحیی بن ابی عبیده بن الوادی که در حدیث ثقه بود و عمر بن داود بن زاذان غلام عثمان بن عفان که معروف به عمر بن الوادی المغنی و از مهندسان روزگار ولیدبن یزید بن عبدالملک بود.
- غزوۀ وادی القری، غزوه ای است که پیغمبر پس از فتح خیبر و فدک در سال 7 ه.ق. با یهودساکن وادی القری کرد. در امتاع الاسماع ج 1 ص 332 چنین آمده است: چون پیغمبر (ص) از خیبر بازگشت قصد وادی القری کرد. وی شب در صهباء با صفیه بنت حی ازدواج کرد وابوایوب انصاری شب تا سحر نگهبان حضرت بود. چون بامداد به وادی القری رسید گروهی از عرب بر وی گرد آمدندولی یهود آنان را با نیزه پذیره شدند و مدعم غلام پیغمبر به تیر آنان کشته شد. پیغمبر لشکر خود را برای جنگ به صف آراست و سعد بن عباده، حباب بن المنذر، سهل بن حنیف و عباد بن بشر سران یهود را به اسلام دعوت کرد، ایشان امتناع کردند و به جنگ برخاستند، 11 تن از آنان کشته شدند. این جنگ یک شبانه روز ادامه داشت سرانجام آنجا به قهر و غلبه گشوده شد و غنیمت بسیار به دست آمد. یهود ساکن تیماء از در صلح درآمدند. پیغمبر در برابر جزیه صلح را پذیرفت و آنان را بر اموال خودگماشت و آنگاه به مدینه بازگشت. در مجمل التواریخ والقصص ص 254 در این خصوص چنین آمده است: در محرم (سال هفت هجری) غزو خیبر و گشادن حصار، و تزویج صفیه باپیغامبر بود و باز صلح کردند و با مردم فدک در صفر و زنی جهود پیغامبر را زهر داد بر بزغالۀ بریان کرده... و اندر ماه ذوالحجه پیغامبر علیه السلام به عمره القضا رفت و حج کرد. و پیش از این غزو وادی القری بود. (مجمل التواریخ والقصص). و در تاریخ گزیده ص 14 چنین آمده است: بعد از فتح خیبر عزیمت استخلاص فدک کردبی جنگ و به صلح مسخر کرد... از فدک عزم وادی القری کرد و آن را محصور کرد و بعد از هفته ای مسخر گردانید. در حبیب السیر ج 1 ص 381 چنین آمده است: چون حضرت مصطفی علیه الصلوه اشرفها از صهباء کوچ فرموده به وادی القری رسید. یهود آن موضع به حمایت بعضی از مشرکان عرب قدم در میدان جنگ نهادند و اهل اسلام نیز به صف آرایی پرداختند و آنروز با آنکه یازده تن از جهودان به قتل رسیدند غلبۀ قطعی معلوم نشد اما صبح روز دوم ترس و وحشت زیاد به حال اهل ظلام راه یافته فرار اختیار کردند و نعمتی وافر و غنیمتی کثیر به دست سپاه اسلام افتاد. چون یهودان از فتح لشکر اسلام خبر یافتندطریق مصالحه در پیش گرفتند و جزیه قبول نمودند و حضرت مقدس نبوی صلوات اﷲ و سلامه علیه قرین فتح و ظفر به مدینه طیبه شتافتند و در ذیقعده همان سال با دو هزار از مهاجر و انصار به جانب مکۀ معظمه توجه فرمودند. در معجم البلدان در این خصوص چنین آمده است: پیغمبر چون از کار خیبر فراغت یافت روی به وادی القری آورد و مردم آنجا را به اسلام دعوت کرد، از این کار امتناع کردند و بجنگ با وی برخاستند پیغمبر پیروزی یافت و آنجا را به قهر تصرف کرد و اموال ایشان را به غنیمت گرفت و از این جنگ به مسلمانان متاع و اثاث فراوانی رسید رسول خمس آن اموال را برداشت و نخلستانها وزمینها را برای یهود باقی گذاشت و با آنان مانند اهل خیبر رفتار کرد. فتح آنجا در جمادی الاخر سال 7 ه.ق. صورت گرفت. و رجوع به غزوۀ وادی القری و عقدالفرید ج 7 ص 28، تاریخ سیستان ص 71، سفرنامۀ ناصرخسرو ص 49، مجمل التواریخ ص 519، نزههالقلوب ج 3 ص 14، تاریخ اسلام ص 30 و 62 قاموس الاعلام ترکی ج 6 و نخبه الدهر دمشقی ص 67 و 214 شود
لغت نامه دهخدا
(دِلْ اَبْ)
موضعی است در مغرب و در آن نخلستان است. (منتهی الارب) ، گویند نام موضعی باشد به یمامه در وادی وشم
لغت نامه دهخدا
(رَس س)
نام وادیی. (منتهی الارب). دیاری است ازآن طایفۀ ثمود. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(دَی ی)
نام جایی در اندلس است. ابن عبدربه در ارجوزه یا تاریخ منظومی که برای عبدالرحمان خلیفۀ اموی اندلس سروده نام آن را در شمار قلاع فتح شدۀ او یاد کرده است:
و زعزعت کتائب السلطان
بکل مافیها من البنیان
فکان من اول حصن زعزعوا
و من به من العدو او قعوا
مدینه معروفه بوحشمه
فغا در و ها فحمه مسخمه
ثم ارتقوا منها الی حواظر
فغا دروها مثل امس الدابر
ثم مضوا و العلج و یحذیهم
بجیشه یمشی و یقتفیهم
حتی انتهوا منه لوادی دی
ففیه عقبی الرشد سبل الغی
لما التقوا بمجمع الجوزین
واجتمعت کتائب العلجین
من اهل البون و بنبلونه
و اهل بربط و برشلونه.
(از عقدالفریدج 5 ص 265 و 274)
لغت نامه دهخدا